نمایش محتوای سبز

1402/7/22 - 10:19
قرار شماره ۹: ملاحظات جهاد تبیین مطلوب توسط راهبران فرهنگی
"قراری_نو": سلسله قرارهای اندیشه ورزانه "الگوی اعتلاء ایمانی-انقلابی شهر" با اصحاب خِرد

میهمان:

حجت الاسلام و المسلمین شیخ سعید صلح میرزائی(مدیر دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظّم انقلاب(مدّ ظلّه العالی) در قم

خلاصه نشست:

سؤال از صلح‌میرزایی: سلام! در این برهۀ زمانی چه اتفاقی افتاده که زعیم مسلمین تبیین را به‌عنوان یکی از شاخه‌های جهاد معرفی می‌کنند، و آن اتفاق سبب شده ضرورت جهاد تبیین پیش آید؟

صلح‌میرزایی: اگر صلاح بدانید مقدمۀ کوتاهی عرض کنم که جایگاه اصلِ تبیین در نظام اندیشه‌ای اسلام ناب مقداری بیشتر برایمان روشن شود تا به ادبیات و تعریف مشترک دست پیدا کنیم. اگر بخواهیم مقداری دقیق شویم، مهمترین وظیفه‌ای که هر مؤمنی در عصر غیبت دارد این است که در تسهیل و زمینه‌سازی ظهور امام زمان؟ کاری بکند که به تعجیل بینجامد. این کلان‌پروژه به‌عنوان مأموریت اصلی هر مؤمن است؛ همان‌طور که خود حضرت فرمودند و روایات ما از کسانی که مُوَطّئون المهدی(ع) هستند، تجلیل کرده‌اند. اگر قرار است ما آدم‌های آخرالزمانی باشیم باید این وظیفه را خوب فهم کنیم. از طرفی کلان‌تشکیلاتی که در عصر غیبت با هدف زمینه‌سازی ظهور ایجاد شده، انقلاب ماست.

مطلب دیگری هم که حضرت آقا دارند و امام هم آن را فرموده‌اند استفاده از مردم است. آقا فرمودند: زمام امور اصلاح این اتفاقات به‌دست مردم است. راه ورود مردم چیست؟ تبیین! ازاین‌رو حضرت آقا در سال ۹۵ فرمودند: تبیین اساس کار ماست و این تفاوتِ حرکت اسلامی و مکتب اسلام با دیگر مکاتب مادی است. هرچه در زمینۀ تبیین خرج کنیم، به مرحلۀ سوم و چهارم و پنجم انقلاب اسلامی کمک می‌کند و همه اینها را در سبد انتظار می‌ریزد. اولین تبیین عالم را خود خدا برای فرشته‌ها انجام داد. وقتی فرشتگان از خدا سؤال کردند، خدا نگفت شما >لا يَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُون< هستید‏؛ چرا سؤال می‌کنید؟ خدا برای آنها تبیین می‌کند و به حضرت آدم (ع) می‌گوید: اسما را به آنها تعلیم کن. اگر این فهم شود، بقیۀ مسیر جهاد تبیین را راحت می‌رویم؛ یعنی اگر مخصوصاً ائمۀ محترم جمعه، این فهم امام و آقا از مردم و این نگرش اهل‌بیت به مردم و این نگرش خدا به مردم را درک کنند، ادامۀ مسیر راحت‌تر خواهد بود.

با این مقدمه پاسخ سؤال شما را می‌دهم. فکر می‌کنم پیشینه‌شناسی [این بحث مهم است]. خیلی از دوستان گمان می‌کنند کلمۀ «جهاد» و حتی واژۀ «جهاد تبیین» واژۀ بدیع و جدیدی است. حضرت آقا این ترکیب را در سال ۹۵ در یکی از بیاناتشان استفاده کردند؛

درباره اهتمام امام راحل به امر تبیین در خاطرات فرزند شهید اندرزگو آمده است که می‌گوید: پدرم یا واسطه‌ای از سوی پدرم (تردید از من است) در سفری خدمت امام می‌رود. ایشان به امام می‌گوید نقشۀ ترور شاه را دارم. امام با تعبیر بامزه‌ای می‌گویند: شاه را بکشید، خر دیگری را به‌جای او می‌گذارند؛ مردم را آگاه کنید. از همان جا استراتژی شهید اندرزگو عوض می‌شود.

مقام معظم رهبری نیز در لزوم توأمان بودن تبیین و مقاومت می‌گویند: «آگاهی‌بخشی فکری و دینی اگر خالی از مبارزه باشد خشک و بی‌روح می‌شود و مبارزه و مقاومت اگر بدون آگاهی‌بخشی فکری باشد به ارتجاع می‌انجامد». در آخر هم می‌گویند: «خط انقلاب اسلامی را ترکیب مقاومت و تبیین و آگاهی‌بخشی فکری تشکیل می‌دهد».

رهبری به زعم بنده به دو دلیل جهاد تبیین را در سطح عموم مطرح کردند: اولین دلیل، افزایش زیست مجازی مخصوصاً برای جوانان بود که بهسبب کرونا ایجاد شد. پیش از آن هم شبکه‌های بیگانه کار می‌کردند، اما به این میزان نبود. از طرفی هم همۀ مردم در کشور ابزار داشتند. قبلاً اهل رسانه فقط ابزار داشتند. ازاین‌رو وقتی حضرت آقا به صحنه نگاه می‌کنند، صحنۀ حملۀ شدیدی را می‌بیند که همه هم سلاح دارند.

من این را ادعا می‌کنم که در تاریخ انقلاب از سال ۴۱ تا امروز (نزدیک به ۶۰ سال نهضت حضرت امام)، فکر نمی‌کنم هیچ سالی به‌اندازه این یک سال (یعنی از مهر ۱۴۰۰ تا مهر ۱۴۰۱) محتوا تولید شده باشد: دورۀ آموزشی، دورۀ بصیرتی، سایت، کانال و…. خیلی از رفقای طلبه که فقط سرشان در کتاب بود، چون آقا فرمودند، وارد فضای مجازی شدند.

سؤال از صلح‌میرزایی: آیا ملاحظات این جهاد تبیین نسبت به اشخاص مختلف متفاوت است؟ یعنی آیا امام‌جمعه باید در عرصۀ جهاد تبیین، ورود متفاوت‌تری مثلاً نسبت به منبری داشته باشد؟ درواقع ملاحظات جهاد تبیین برای امام‌جمعه چه‌چیزهایی است؟

صلح‌میرزایی: در این جنگ شناختی که با دشمن داریم مزیتی داریم که دشمن نتوانسته آن مزیت را به‌دست بیاورد، آن هم فضای حقیقی است؛ یعنی ائمۀ محترم جمعه درواقع پرچمداران این مزیت هستند. اگر با آن نگاهی بنگرید که امام‌جمعه فقط امام‌ جمعه نیست، بلکه امام هفته و ماه و سال است، حضور میدانی و مردمی مزیتی برای ماست؛ اما یک جهت دیگر که شاید اهمیت مضاعف داشته باشد و آقا هم بر آن تأکید کرده‌اند مدیریت این مسئله است؛ یعنی امام‌جمعه می‌تواند به‌عنوان حلقۀ میانی، مؤمنان انقلابی را که در آن منطقه هستند مدیریت کند تا پروژۀ جهاد تبیین شکل بگیرد. امام‌جمعه می‌تواند سردمدار و پرچمدار قرارگاه جهاد تبیین منطقه‌ای باشد؛ قرارگاهی که چند مسئولیت را انجام دهد: اول رصد کند که فضا چگونه است و چه سؤال‌هایی در ذهن جوان‌هاست. در مرحلۀ دوم محتوای خام و استاندارد تولید کند، مثلاً جواب این شبهه این پنج خط است. در مرحلۀ سوم این قرارگاه می‌تواند فرآوری هنری کند، مثلاً از کارهای گرافیکی و ادبیات و فیلمسازی و… استفاده کند؛ هنر با همۀ ابعادش!

در بخش الزامات جهاد تبیین در کتاب «جهاد تبیین» به حدود ۲۴ الزام در بیانات حضرت آقا رسیدیم. چند مورد از مهمترین‌های آن را می‌گویم: اولین نکته‌ای که به نظرم بسیار مهم است، همان نگاه انسان‌محوری است. معمولاً ما به چیزی علاقه پیدا می‌کنیم و بعد به‌دنبال استدلال عقلانی برای آن می‌رویم. عقل مثل جارویی خس و خاشاک شبهات را از جلوی دلمان برمی‌دارد تا دل بتواند حرکت کند. ما با دل حرکت می‌کنیم: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ». وقتی دل به چیزی علاقه‌مند می‌شود، دیگر دل کندن از آن خیلی سخت می‌شود. علاقه‌مندی هم با عنصر عاطفه ایجاد می‌شود. وقتی نفرت داشته باشی، نمی‌توانی عاطفه را خرج کنی و نمی‌توانی جهاد تبیین را تأمین کنی. ولی ائمۀ محترم جمعه به‌تعبیر حضرت آقا پدر هستند. پدر ممکن است بچۀ نمازشب‌خوان داشته باشد و ممکن است فرزندش شارب‌الخمر باشد. البته منظورم تفکرات اسلام رحمانی نیست و با آنها فاصله داریم؛ اما از دید تربیتی وقتی بتوانی بین فعلِ گناهکار و فاعل آن گناه جدا کنی، دیدت دید پدر رحیم به فرزندت خواهد بود. عنصر بعدی هم که بسیار مهم است، استقامت و استمرار است.

طبق بیانات حضرت آقا جهاد تبیین سه رویکرد دارد: یک رویکرد درمانی است؛ شبهه وارد می‌شود و ما جواب می‌دهیم.

رویکرد دوم تهاجمی است. حضرت آقا بر این سخن معروف صحه گذاشتند که بهترین دفاع حمله است؛ اما در ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ آقا در دیدار با خبرگان رویکرد سوم را بیان کردند: رویکرد تعمیقی. عبارت آقا این بود: امروز مؤثرترین سلاح در تبیین، نشر و تعمیق معارف است.

احساس می‌کنم که شاید اگر اتفاق خاصی نیفتد تا دو سه ماه آینده آرام‌آرام شعلۀ جهاد تبیین سرد شود. پس یکی از کارهایی امامان محترم جمعه می‌تواند همین باشد که نگذارند این شعله خاموش بشود. خود آقا در طرح کلی اصلاً برای جوان مؤمنی که در ماه رمضان با دهان روزه به مسجد آمده برهان علیت یا برهان صدیقین را شرح نمی‌دهد. او خدا را قبول دارد و الآن از راه رسیدن به خدا سؤال دارد. معارفی که می‌خواهد جوانان را واکسینه کند باید معارفی باشد که دقیقاً روی گلوگاه‌ها و گرانیگاه‌های معرفتی او بنشیند. باید چهار میخ اعتقادی او را طوری محکم کند که با یک شبهه تکان نخورد.

پیشنهاد من با توجه به قلّت وقتی که جوان‌هایمان دارند و بعضاً اصلاً دست به کتاب نمی‌زنند، این است که اُولی و اوّل کتاب‌های امام و آقا هستند. پنج شش کتاب اصلی امام و آقا، و بیانات به‌روز آقا جوان ما را واکسینه می‌کند.

این نکته هم بسیار مهم است که گاهی سواد رسانه‌ای‌مان را به‌کار نمی‌گیریم یا حواسمان نیست. اکثر سایت‌های خبری که برای آن طرفی‌ها کار می‌کنند، مثل سایت انتخاب، به‌دنبال اشتباهات ائمۀ جمعه هستند. معمولاً چیزهایی که علیه ائمۀ جمعه درمی‌آید، کار گزارشگران انتخاب یا خبرآنلاین است؛ اینها برای بی‌بی‌سی و وی‌اُ‌اِی (صدای آمریکا) خوراک درست می‌کنند. همۀ ما زیر ذره‌بین هستیم و گاهی یک جملۀ ما می‌تواند فتنه ایجاد کند.

سؤال از صلح‌میرزایی: شاید در دو بخش بتوان مقداری متفاوت نگاه کرد. در بخش تعمیق باورهای مخاطب اینکه مثلاً می‌فرمایید از توحید شروع نکنیم، کلیتش درست است، اما شاید نشود تسری عامی به آن داد. امروز بچه‌های نخبۀ ویژۀ ما در دوره‌های «بی‌نهایت شو» شرکت می‌کنند. خود آقا از این کتاب و از این مجموعۀ آثار به وجد آمدند که باورهای عمیق اجتماعی شیعی را در جان جوان ما نهادینه می‌کند. پس باید تشخیص را به عهدۀ مبلغ و مجاهد و مبیّنِ قرار دهیم که از کجا شروع کند.

صلح‌میرزایی: دو نکته وجود دارد: نکتۀ اول اینکه یکی دو نفر از حاضرانِ آن جلسه‌ای که این هشت کتاب را خدمت حضرت آقا برده بودند، می‌گفتند: تجلیل آقا مثل بقیۀ گروه‌ها بود و ویژه نبود. نکتۀ دوم اینکه خود انسان کتاب‌ها را تورق می‌کند [و می‌تواند آنها را ارزیابی کند]. از طرفی مثلاً توحیدِ آن کتاب‌ها با استکبار درگیر نمی‌شود و نهایتاً مبارزه با هوای نفس است. برخی از مفاهیم آن مخالفِ منش و روش حضرت امام و حضرت آقاست. مثلاً در شیعه‌شناسی به بحث اخباری‌ها وارد می‌شود و بیش از یک صفحه دراین‌باره مطلب می‌آورد. اینکه فرمودید خیلی کثرت پیدا کرده، شما باید «بی‌نهایت شو» و هدایایی را که در نظر گرفته هم ببینید؛ مثلاً سه هزار دوچرخه یا تبلت. برای هر طرح دیگری این‌قدر پشتوانۀ مالی قرار بدهید، حتماً [گسترش پیدا می‌کند].

مباحث کلامی در جای خود برای جوانی که ذهنش شبهه‌زده شده حتماً لازم است. بنده و شما در مصداق با هم اختلاف داریم؛ من هم می‌گویم باید بررسی شود که مخاطب الآن مسئله‌اش چیست و چه‌چیزی می‌تواند او را در برابر شبهات بیمه بکند. کسی به من گفت که ما خودمان گیریم و در سختی زندگی می‌کنیم. قیمت دلار و سکه و… روزبه‌روز گران‌تر می‌شود. جهاد یعنی همین؛ آقا نفرمودند «اردوی تفریحی تبیین»! هرقدر مخاطبت از نظر اقتصادی مشکلاتش بیشتر باشد، جهاد تبیین، جهادتر است؛ زیرا خیلی باید با او کلنجار بروی تا بتوانی حرف غلطی را که در ذهنش فرو کرده‌اند، بیرون بیاوری.

نسبت به این نکته نیز باید دقت کنیم که خیلی وقت‌ها در این دوره‌ها، اول شبهه را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنیم و آن را خراش می‌دهیم، بعد می‌خواهیم ترمیمش کنیم و متأسفانه گاهی ترمیم نمی‌شود. باید ایجابی بحث کنیم. به نظر من، به‌قدری جذابیت‌های ایجابیِ معارف اسلام زیاد است که مخاطب هم بیمه می‌شود.

یکی از سؤالات اساسی که وجود دارد و به نظرم یکی از آسیب‌هایی است که همۀ ما دچارش می‌شویم، این است که مخاطب جهاد تبیین کیست؟ هرکسی در قبال همۀ اطرافیانش که با آنها پیوندهای محبتی دارد وظیفه دارد؛ اما از نظر کار تشکیلاتی، اولویتِ مثلاً سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات اسلامی و امام‌جمعه و بسیج و… کیست؟ به نظر من اگر قرار است نظام توضیعمان در زمینۀ محتوای جهاد تبیین بهبود پیدا کند و اگر قرار است بودجه خرج کنیم، اولویت با مؤمنان انقلابیِ هر منطقه است. برداشت من از بیانات آقا این است که ائمۀ جمعه اولویت را بر بچه‌های انقلابی اطراف خودشان بگذارند. هریک انقلابی که خیال شما از او راحت شود، خودش به ده بیست نفر تبدیل می‌شود. در جهاد تبیین این آسیب وجود دارد: مهمات را هرز خرج می‌کنیم و نقطه‌زنی نمی‌کنیم. اگر به مؤمنان انقلابی توجه شود و وظیفه‌شان به آنها گفته شود، هرکدامشان بمب انرژی هستند و منطقۀ خودشان را متحول می‌کنند؛ مثل شهید حججی.

سؤال از صلح‌میرزایی: بخشی از جهاد تبیین به تبیین وضع موجود و مطالبه‌گری برمی‌گردد. در مطالبه‌گری هم ممکن است نقدهایی در تریبون اتفاق بیفتد. به نظر می‌رسد که مدل آقا این کار را برنمی‌تابد. آیا این درست است؟ به‌طور کلی نسبت مطالبه‌گری مطلوب با جهاد تبیین چیست؟

صلح‌میرزایی: فکر کنم امام‌جمعه در سه ضلع مثلث احاطه شده: عوام‌گرایی. ضلع دیگر بحث توجیه‌گری و به‌تعبیر جوان‌ها ماله‌کشی است. این بحث هم امام‌جمعه را تهدید می‌کند. یکی ضلع هم هوای نفس و حب جاه و مشهور شدن است که در روایات آمده که باید مثل فرار از درندگان از اینها فرار کنیم. رها شدن از این سه ضلع مثلث، آن خط را تعیین می‌کند.

باید مراقب باشیم که به نیت مردمی بودن کارهای پوپولیستی انجام ندهیم. مثلاً واقعاً چه‌کسی این تصور را دارد که وزیر یا رئیس‌جمهور مشکلات مردم را نمی‌داند. یکی از مردمی‌ترین دولت‌های انقلاب این دولت است و همیشه در بین مردم است. پس نمی‌شود بگوییم اینها نمی‌دانند، پس من از تریبون نمازجمعه اعلام کنم تا اینها متوجه بشوند. گاهی گفتن این حرف‌ها کم‌کم این اجماعِ مرکب را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که انقلاب کارآمد نیست. همان‌طور که فرمودید، باید بین توجیه‌گری و عوام‌گرایی، حد مایزی را پیدا کنیم. اگر قرار است امام‌جمعه دادی بزند، باید در جلسۀ شورای اداری این کار را بکند. آوردنِ این اختلافات، [در میان جامعه درست نیست] خود آقا به سران سه قوه گفتند: اختلافاتتان را ببرید در جلسۀ خودتان حل کنید.

آقا هم فرمودند که سنخ مطالبه‌گری باید به‌گونه‌ای باشد که هم گزک دست دشمن ندهد و هم برای خود این امام‌جمعه مشکل ایجاد نکند. محافظه‌کاری برای شخص بد است، اما محافظه‌کاری برای اصل انقلاب (به این معنا که هرچیزی را هر جا نگوییم)، خلاف شرط عقلانیت و مباحث دینی نیست.

در خدمت آقای خاتمی بودیم. ایشان گفتند: وقتی می‌خواستم امام‌جمعه شوم، آقا چند توصیه به من کردند. یکی از توصیه‌های آقا به من این بود: حتماً هرچه را می‌خواهی بگویی، قبلش بنویس؛ فکر کن و بنویس. اگر بالای تریبون نکتۀ بسیار نغزی هم به یادت آمد که قبلاً درباره‌اش فکر نکرده بودی، آن را نگو. آقا می‌گویند چون قبلاً درباره همۀ جوانبش فکر نکردی، ولو اینکه احساس می‌کنی مطلب بسیار خوبی است، آن را نگو. برای قضا کردنِ نگفتن، خیلی وقت است؛ ولی برای قضا کردنِ گفتنِ اشتباه، گاهی باید هزینۀ زیادی بدهیم و مشکلات زیادی ایجاد می‌شود.

​​​​​​​

کپی لینک کوتاه
Text to Identify Refresh CAPTCHA