نمایش محتوای سبز

1402/8/28 - 13:26
قرار شماره۱۱: آخرین تحولات زیست‌عفیفانه در کشور
"قراری_نو": سلسله قرارهای اندیشه ورزانه "الگوی اعتلاء ایمانی-انقلابی شهر" با اصحاب خِرد

میهمان:

دکتر سید مجید امامی

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور

خلاصه نشست:

​​​​​​​

سؤال از امامی: سلام! لطفاً سیر فعالیتتان در موضوع زیست عفیفانه را بفرمایید که از کجا شروع کردید و امروز آن کارها چقدر ضریب گرفته و به کجا رسیده است.
امامی: بی‌شک بزرگ‌ترین شبکۀ راهبری فرهنگی کشور، شورای فرهنگ عمومی است که مزین به هدایت و راهبری ائمۀ جمعه و نمایندگان ولی‌فقیه است. گاهی قدرت و اقتدار ما مبتنی بر ترس است و گاهی مبتنی بر ثروت؛ اما به نظر ما بزرگ‌ترین اقتدار و بزرگ‌ترین مرجعیتی که رئیس شورای فرهنگ باید در استان یا شهرستان داشته باشد، اقتدار مبتنی بر دانش، رصد، هدایت و به عبارتی چاره‌اندیشی است.
در سال جدید قرار گذاشتیم علاوه‌بر وظایف عادی‌مان، بر پنج شاخص یا کلان‌شاخص اصلی تمرکز بیشتر کنیم. یکی از این پنج مورد که شاید حساس‌ترین و سخت‌ترین آنهاست، حوزۀ ارتقای شاخص‌های زیست عفیفانه و مقدمات تأمین زیست عفیفانه برای مردم است که همه باید درباره آن فکر کنیم.
می‌دانیم نابودی نهاد خانواده، دیگر نهادهای مقدس جامعه را نیز از بین خواهد برد و جامعه را اَتُمیزه می‌کند و در خدمت جریان شیطان قرار می‌دهد. درواقع مهم‌ترین ویژگی و البته مغفول تمدن غرب، خانواده‌سوزی و به تعبیر اندیشمندان غربی جنگ علیه خانواده بود. انقلاب اسلامی در مقابل این تمدن قد علم کرده؛ پس او در مقابل دنیای ما می‌ایستد، چون ما در مقابل دنیای او ایستاده‌ایم. بعد از انقلاب برای صیانت و حفظ خانواده، برای نشان دادن به دنیا که چه‌چیز می‌تواند این وضعیت را مغلوبه کند، انقلاب اسلامی بر حیا و زیست عفیفانه تأکید مؤکد داشت.
به‌رغم اینکه زیست غیرعفیفانه در گذشته آسیب بوده، امروزه می‌شنویم که نظام‌های اجتماعی و ساختارهایی در حد دولت مثلاً ازدواج محارم یا ازدواج هم‌جنس‌ها یا ازدواج با حیوانات را دارای حقوق می‌دانند!  متأسفانه با گسترش ارتباطات مجازی و با تحولاتی که در رابطۀ مردم و دولت اتفاق افتاد و با فشل‌تر شدن نظام آموزش رسمی کشور که واقعاً باید توبه کنیم و همه صدبار از خدا استغفار کنیم [این‌گونه اتفاقات پررنگ شده است]. سه دلیل گسترش حوزۀ ارتباطات مجازی، کمبود در حوزۀ تعلیم‌وتربیت رسمی و شکاف بین مردم و حاکمیت، ما را در شرایط حساسی از بازی زیست عفیفانه قرار داده است. این وضعیت، یعنی ادعای پوشش اختیاری و شرایطی که ما به آن رسیدیم و شکافی که در جامعه وجود دارد و بی‌تدبیری که در بعضی از مسئولان وجود دارد، محصول یک‌دهه‌ای است. یادم هست که این موضوع از سال 84 مفصل در دستور کار بود؛ خود مصوبۀ 427، محصول  دغدغه‌مندان شورای فرهنگ عمومی بود که آن موقع این حرف‌ها را نداشتیم. خیلی‌ها می‌گویند: اگر مصوبۀ 427 اجرا شده بود [این مشکلات پیش نمی‌آمد]. از ابتدا هم نگاه بر تفوق نگاه انتظامی نبود. نگاه جامعی در مصوبه بود که اگر هرکس وظیفۀ خودش را به‌خوبی انجام می‌داد [با این چالش‌ها مواجه نبودیم]، اما فعلاً امروز اوضاع به اینجا رسیده است.
در شرایط فعلی که بعد از ماجراهای شهریور 1401 قرار داریم، شاهد رقابت چهار گفتمان بر سر نامعادله یا مسئلۀ پوشش یا حجاب یا پوشش اختیاری در ایران هستیم.  یکی از بردارهای این مسئله این است که نزد کنشگران و مردم و دخترمدرسه‌ای که نتوانستیم معارف عمیق اسلامی را در خصوص آزادی و عدالت و حقوق بشر خوب به او منتقل کنیم. آیا حجاب امری شخصی است یا نه امری اجتماعی است؟ البته واضح است که میانۀ طیف نقطۀ طلایی وجود دارد؛ چون حجاب هم امر شخصی و هم امر اجتماعی است. بردار دیگر هم اینکه کشف حجاب یا برداشتن پوشش یا اختلال آیا اساساً سویه یا پیامدهای سیاسی دارد یا سویه و پیامدهای فرهنگی؟ اگر اینها را مثل به‌اضافه به هم تقاطع بدهیم، چهارگوشه به وجود می‌آید.
یکی از این گفتمان‌ها طبعاً حجاب را امری شخصی می‌داند و به آن کاملاً سویۀ سیاسی می‌دهد و تعبیر پوشش اختیاری را دارد؛ اسم این گفتمان را «گفتمان اجبار» می‌گذاریم که خودشان می‌گویند گفتمان پوشش اختیاری. گفتمان اجبار که می‌گویند شما پوشش را اجباری می‌کنید و برای اینکه مثلاً در بهترین حالت برای خودت حریم درست کنی، من را به محدود شدن مجبور می‌کنی. لذا شعارش می‌شود: «هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم!».
سویۀ دیگر این را امر شخصی می‌داند و کاملاً با سویه‌های فرهنگی آن را می‌بیند و نمی‌خواهد سیاسی کند. اینها کسانی هستند که مثلاً محجبه‌اند و توییت می‌زنند یا پیام می‌دهند یا بحث می‌کنند و می‌گویند: من محجبه هستم، اما با حجاب اجباری مخالفم. با روش جمهوری اسلامی هم مخالفم و می‌گویم رها کنید و کاملاً این موضوع را از دغدغۀ خودتان خارج کنید. ما اسم این را «گفتمان صورتی» گذاشتیم.  
سویۀ سیاسی برای گفتمان سوم بسیار بسیار جدی‌تر شده و البته این را هم امر کاملاً اجتماعی می‌دانند و می‌گویند اصلاً مسئلۀ شخصی برای ما مهم نیست. اسم اینها را «گفتمان اقتدار» گذاشتیم. گفتمان اقتدار از سوی بسیاری از وفاداران و زحمت‌کشان و هستۀ سخت انقلاب اسلامی دنبال می‌شود. ما تمام‌قد به آنها احترام می‌گذاریم، ولی بر اساس آمار و ارقام، گفتمان حاکم نیستند. در سپهر ملی تقریباً 42، 43 درصد جامعه به گفتمان اقتدار اختصاص دارد و 45 درصد هم به‌سمت گفتمان اجبار رفته است. این دو مثل دو لبه قیچی تدبیر حاکمیت را قیچی می‌کنند.
گفتمان چهارمی هم دنبال می‌شود که البته هنوز تفوه ندارد و درواقع محتمل است. این گفتمان در رفتار و کنش حجاب، سویه‌های فرهنگی را تقویت می‌کند و البته روی امر اجتماعی هم تأکید ویژه دارد، مثل طرف‌داران و سازندگان گفتمان اقتدار. اسم این را «گفتمان مسئولیت» یا «گفتمان خانواده» گذاشتیم.
امروز خطرناک‌ترین خطرِ کشف حجاب، برداشتن حجاب و تن‌نمایی و بی‌عفتی‌ای که به‌دنبال آن است و مخصوصاً دشمن روی آن تمرکز کرده، نابودی خانواده است. پس باید خانوادۀ ایرانی را به صحنه آورد.
85 درصد جامعۀ ایرانی به‌شدت خانواده‌گراست. در 15 درصد باقی هم درصد کمی ضدخانواده هستند. اگر خانواده‌گرایی را تقویت کنیم [می‌توانیم پیروز باشیم]. تأکید می‌کنم که بیش از 73 درصد جامعه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم، حتی حجاب را واجب شرعی و دینی می‌داند. این آمار در کل به‌صورت ملی است و در کلان‌شهرها عدد کمتر می‌شود. باید غایات و پیامدهای دین‌داری مردم را فهمید. همین مردم با عدد خیلی بیشتری علاقه‌مند مناسک ماه رمضان هستند. این یعنی دین در جامعۀ ما فرهنگی شده. ما باید از این قوت استفاده کنیم. مثلاً از مردم پرسیدند چقدر علاقه دارید افطاری بدهید؟ در تهران بالای 87 درصد علاقه داشتند افطاری بدهند. چقدر به افطاری دعوت می‌شوید؟ 68 درصد. عددها بالاست. همین نماز عید فطر حضرت آقا در مصلای تهران، نمونۀ دیگری است.
اما از سال 85 و 86 اتفاقی در حال رخ دادن بود. فعال شدن گسلی خطرناک در جامعۀ ایران که 43 درصد می‌گویند دولت مداخله کند و 47 درصد می‌گویند مداخله نکند. باید این وسط چه‌کار کنید؟ یعنی حکمرانی در امری که تفوق و تفاهم و تلائم اجتماعیِ شصت هفتاد درصدی ندارد چطور ورود کند؟
بزرگ‌ترین کاری که ما باید در شهرهای بزرگ انجام دهیم این است که به‌لحاظ ذهنیت، مردم را تفکیک کنیم. باید اقلیتی را که اختلال رفتاری دارد، از اکثریتی که می‌خواهد زندگی‌اش را داشته باشد جدا کنیم. او زندگی‌اش را می‌خواهد و دوست دارد. خانواده‌اش را دوست دارد و با همۀ اشکالات و انتقادات و تنوع و تفاوت‌هایی که مثلاً با خانوادۀ امام‌جمعه دارد، در یکجا با او هم مشترک می‌شود: مثلاً در نماز جماعت او هم به همان امام اقتدا می‌کند. باید در قضاوت درباره دینداری مردم و طیف دینداری مردم مراقب باشیم. مراقبت نکردن‌ها باعث شد که بخش زیادی از جامعه به پانزده درصدِ دچار اختلال بپیوندد.
قوۀ قضائیه لایحه‌ای را آماده کرده که به‌صورت قانونی، نه فراقانونی، مواجهۀ پلیس و دستگاه قضایی با فرد مکشفه یا تن‌نما مستقیم صورت بگیرد. البته از باب هتک عفت عمومی هم می‌شد با آنها برخورد کرد، ولی وقتی تعداد جرایم مقداری بیشتر از یکی دو درصد می‌شود، مثلاً به 10 درصد و 15 درصد می‌رسد، نمی‌توان با فرایند دادرسی با آن مواجهه کرد.
آنچه ما مسئولیت داریم این است که بتوانیم با گفتمان خانواده‌گرا بین این اختلال‌ها تفکیک کنیم. در کنار این امور نیازمند برخی اقدامات فوری هم هستیم. مثلاً در بخش مد و لباس نیازمند ساماندهی هستیم. بیش از 60 درصد از پوشاک نامناسب اجتماعی که در کشور موجود است، قاچاق است! واردات پوشاک دوخته‌شده به کشور ممنوع است یا درواقع اصلاً تعرفه‌گذاری نشده است؛ در حوزۀ تولید هم البته وزارت صمت کوتاهی دارد و من به‌عنوان مسئول کارگروهی که وزارت صمت هم عضو آن است، این را کتمان نمی‌کنم. ولی با تمام وجود قول دادند که به این موضوع ورود کنند.
نظری: الآن مشخصاً در گفتمان مسئولیت و خانواده چه‌کارهایی در حال انجام است؟
امامی: اولاً تلاش می‌کنیم با راهبردهای رسانه‌ای مختلف، آن فرایند یا راهبرد تبیین، تقبیح، تفکیک و کنترل را پیگیری کنیم.
نکتۀ بعدی این است که ما زمینۀ بسیار زیادی را برای درمان و مواجهه با این اختلال‌ها در نظر گرفته‌ایم. چون گفتیم این تن‌نمایی و برهنگی و بعضی از این رفتارها اختلال است و فرهنگ اجتماعی یا آزادی اساسی نیست. پروتکل‌های درمانی، روش‌های مواجهه، روش‌های مشاوره برای آن پیشنهاد داده‌ایم و اتفاقات خوبی هم افتاده است. مثلاً یکی از فرایندهای خوب کار دوستان ما در مشهد در مرکز جوانان آستان قدس بود. کلینیک آمین که پیگیری می‌کنیم و هر استانی آمادگی داشته باشد، می‌شود در آنجا هم راه‌اندازی کرد.
کار بزرگ دیگری که انجام شده که باید آن را تقویت کنیم: گفتمان انقلاب اسلامی در حوزۀ زن ایرانی، زن معمولی ایرانی، همین مادرانی که شهدا از دامان آنها به عروج رفتند و گفتمان زیست عفیفانه و حیا و حجاب. برنامه‌های مختلفی در بعضی از استان‌ها رخ داده است. نمونه‌هایی را از مواردی که مقداری ملی‌تر شد و زحمت دوستان ما از اعضای شورا بود را مثال می‌زنم. مثلاً دوستان ما در سازمان تبلیغات، جشن فرشتگان را به راه انداختند. این کار کاملاً برنامه‌ریزی‌شده برای تقویت گفتمان دختر معصوم ایرانی بود.
متأسفانه شک نکنید که پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین نسخه‌های سوءرفتار جنسی امروزه در مدارس ما وجود دارد و این امور می‌تواند این وضعیت را بهبود بخشد. اَبَررویداد گوهرشاد را در پیش داریم که در 25 ذی‌الحجه، روز خانواده و دو روز بعد از روز حجاب و عفاف است؛ یعنی ۲۱ تیر. اَبَررویداد گوهرشاد در بیش از چهل رشته برگزار می‌شود و چند وقتی است جایزه گوهرشاد و رویداد گوهرشاد را در رسانه‌ها یاد می‌کنیم.
نظری: معمولاً مخاطبان این مواردی که برشمردید، یعنی جشنواره گوهرشاد و جشن فرشته‌ها و برنامه‌های ایجابی از این جنس، باورمندان به حجاب هستند؛ الآن مشخصاً برنامۀ ما که آن تفاهم اجتماعی را ایجاد کند تا برنامه‌های سلبی هم کف خیابان جواب بدهد چیست؟
امامی: می‌گوییم دعوت به حجاب امروز در کشور و جامعۀ ما مقدم بر نهی‌ازمنکر است؛ البته نه اینکه رافعِ نهی‌ازمنکر باشد. حضرت آقا گفتند: با هرکسی با زبان خودش صحبت کنید. این ویژگی مبلّغ است: «کَلّمُوا النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ». با نوجوان به زبان نوجوان، با زنان با زبان زنان و…. بعد گفتند: آقا چیزی فرمودند که اصلاً تا حالا نشنیده بودیم. گفتند: با معاند به زبان خودش، با غافل به زبان خودش.
کار کوچک دیگری هم باید به‌جد پیگیری شود که در راهبردهای سه‌گانۀ ما بوده است. دسترس‌پذیری، در کوتاه‌مدت جواب می‌دهد: توسعۀ نمایشگاه‌ها و سکوهای موقت عرضۀ پوشاک عفیفانه. تجربۀ ما این است که اگر این نمایشگاه‌ها خوب برگزار شود و قیمت‌ها کنترل شوند، خاکستری‌ها می‌آیند و از آنجا مانتو و روسری می‌خرند.
نظری: برای به حرکت درآوردن مردم در میدان، آیا برنامه‌ای دارید؟ الآن طرحی داریم که مردم را وارد میدان کنیم؟
امامی: اولاً مقدمۀ این جدیت در احیای جنبۀ مردمی ماجرا یا آن ریشۀ مردمی ماجرا این بود که این تنازع و نزاع گفتمانی در بدنۀ حاکمیت رفع و حل شود. تا حد زیادی هم شده است. اتفاق بزرگِ به صحنه کشیدن مردم در حال تدبیر است. از شورای سیاست‌گذاری ائمۀ جمعه دعوت و خواهش می‌کنم که راهبری فعالان فرهنگی استان‌ها را با هدایت ائمۀ جمعه و با گفتمان مسئولیت و خانواده و با گفتمان محتاطی که از شکاف‌ها احتراز کند تقویت کنیم. دعوت به حجاب باید تقویت شود. خدمات عمومی و دولتی در دفاتر و دوایر دولتی، حتی در آنجایی که خدمات عمومی دولتی ارائه می‌شود، مثل فرودگاه‌ها، باید منوط به رعایت قانون باشد. البته باید توجه شود که بنشین و بفرما و بتمرگ خیلی با هم تفاوت دارد. دوستان ما انصافاً در حراست‌ها رعایت ادب را می‌کنند. لیکن دعوت به حجاب در شرایط بسیار مفیدتری است.
نکتۀ آخر اینکه اعتنا به تلویزیون رسمی در پهنۀ ملی الآن عملاً به زیر پنجاه درصد رسیده است! در این شرایط مردم مفصلاً در فضای مجازی هستند. گفت: شما سنگ را بسته‌اید و سگ را باز کرده‌اید! حواسمان باشد مردم به تعبیر رهبری، با قتلگاه مواجه می‌شوند! اتفاقات مهمی در شورای فضای مجازی و وزارت ارشاد برای مبارزه با اخبار جعلی انجام شده، ولی هنوز جواب نداده است. باید مطالبه کنیم. باید استنطاق کنیم. به نظرم باید به‌شدت برای فضای مجازی هر شهر و استان خوراک تهیه کنیم. از فعالان فضای مجازی بخواهیم قطعات غیررسمی از نکات، تحولات و اتفاقات ایجاد کنند و روایت اول را در شهر ما داشته باشیم.
نظری: آیا در موضوع مورد بحث، بسته‌ای داریم که تقدیم آقایان کنیم؟
امامی: بله، کتابچه‌ای داریم با اسمِ «منبّهات و مصوبات زیست عفیفانه».
دستور کار ما در هفتۀ آینده، طرح اصلاح ساختار و اعضای شورای فرهنگ عمومی استان است. امسال در بودجه به تدبیر همکاران پنج درصد از منابع شورای برنامه‌ریزی و توسعۀ استان که رئیسش خود استاندار است، الزاماً باید به بخش فرهنگ تخصیص پیدا کند.
نظری: تشکر از شما و همۀ مخاطبان عزیز. خدانگهدار!

​​​​​​​

کپی لینک کوتاه
Text to Identify Refresh CAPTCHA